مجرد ها بشتابییییییییییییییید   

مجرد ها بشتابییییییییییییییید 

.

.

.

.

.

ازالان بگم .فقط سومی (پایینی) رو میتونید انتخاب کنید .


اون دوتا رو یه مهندس و دکتر انتخاب کردن .


بدو تا آخری از دستت نرفته !!

.


.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.


y7259_12695_29774037033275.jpg

..

آخه چرا عمه سوسن من که سالهاست ساکن کالیفرنیاست و 

مولتی میلیاردره و یه دختر داره که شاه داف کالیفرنیاست و عاشق 

منه و قراره بیاد یه روز منو ازین خراب شده ببره کالیفرنیا و داماد خودش  کنه, 

باید :


یه شخصیت خیالی باشه!!!

بی مزه

جواد خیابانی در بازی های آخر شب:

بله بازی امروز ...


نه الان دیگه بیست دقیقه بامداده الان دیگه تو فردا هستیم!


اره الان دیگه امروز نیست الان فرداست که دارید این بازی رو میبینید!!!!


اره بازی فردا


نه امروز

عجب بازی شده! :|||

وایسا دنیا من میخوام پیاده شم :||| 


زن رفیقم حامله بود.یه روز رفتم پیش رفیقم دیدم پکره!بش گفتم چته دیوث؟

گفت جواب سونوگرافی زنم اومده

گفتم:خب؟

گفت:بچه دختره.

گفتم:این که ناراحتی نداره

گفت:دختر اینجا دردسره

گفتم:چرا؟

گفت:حالا امنیت نداره ویه روزی یکی دلشو میشکونه و اینا به کنار
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ولی پارک دوبلوشو چیکار کنم؟

منم زدم زیر گریه و گفتم:اشکال نداره داداش خدا بزرگه 
..


خداكنه تا بیشتر از 9 ساله دیگه زنده بمونیم ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بریم تو سال1400 ...

کلاس بزاریم  بگیم :

شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا ...

خیلی فاز میده ...

حس آثار باستانی بودن بهمون دست میده ..


به عربه  میگن : میتونى نقش یوسف روبازى کنى؟

میگه والله همه چیو بلدم فقط میترسم نتونم روى زولیخارو زمین بندازم !


امید به زندگی دربین افرادی که تو یخچالشون الویه دارن دو برابرافراد عادیه!

ا
ونایی که نوشابه هم داشته باشن ک اصلا میل ب جاودانگی پیدامیکنن؛


ﺟﻤﻌﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻡ

ـــ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﯽ ...؟؟


...!!ﺑﻌــﺪ ﺷﻨﯿﺪﻡ :

.
.

.
.
.

...!!. ﺑـــــــــــــــــــﺎ ﻣـــــــــــــــــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ

ﻣــــــــــــــــــــﯿﮑﻨـــــــــــــــــــــــﯽ...؟؟

ﺑــــــﺎ ﻣــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــــﯿﮑﻨـــــــــــــــﯽ...؟؟

ﺑـــﺎ ﻣــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣــــﯿﮑﻨـــــــﯼ...؟؟

ﺑـﺎ ﻣــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــﯿﮑﻨــﯽ...؟؟

ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﯽ...؟؟

ﺑَﻌﺪﺵ ﭼﻮﻥ ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ ِ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺍﻭﻣﺪﻡ


ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺑﺪﻡ ...!!
      خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


Axxxxxxxxx

دهه شصتیا ,کی میدوکه اسم این کارتون چی بود؟

عكس


دلقک های زمان قاجار


عكس



تا حالا خر مگس دیدی ؟

.

.

.

.

.

.

.

.

عكس


عكس


قابل توجه خانوما

 !

با توجه به فصل پاییز و هوای 2نفره و بارونی:

..
.
.
.
.
.
.
.

.

اگه میحوای زیر بارون باهات قدم بزنم:شارژ 2000تومنی،

اگه دستتم بگیرم:شارژ 5000تومنی،

اگه حرفهای عاشقانه ام بزنم:شارژ 10/000تومنی،

اگه تا خونتونم همرات بیام:شارژ 20/000تومنی با شماره تلفنتو مسیج کن.

در آخر اگه ازت خوشم اومد دفعهء بعد نصف قیمت حساب میکنم.


شما بودی تیکه انداختی ؟؟

عكس


میدونید چرا برزیلیا تو درس هیچی نمیشن؟

دلیلش اینه!

لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا..

-حاضر

ادسن آرانتس دنا سمنتو…


-حاضر

مانوئل فرانسیسکو دوس سانتوز…

مانوئل فرانسیسکو دوس سانتوز…؟!!-

آقا مانوئل فرانسیسکو دوس سانتوزنیومده غایبه

آنتونیو دی اولیورا فیلهو

-حاضر

رونالدو ده آسیس موریرا

-حاضر….….

خوب لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا پاشو بیاد درس جواب بده............ ........

دیریریرینگزنگ خورد !


اگه تو ایران فیلمی ساخته شد که

لیوان شکست و طرف موقع جمع کردنش دستش رو نبرید

من بهش اسکار میدم


 

فرهنگ لغت ایرانی

1- گوه نخور= اجازه بده من اول حرف بزنم

2- گوه بخور = لطفا اول شما صحبت کنید

3- گوه خوردی = با نظر شما مخالفم
4- گوه مفت نخور = اظهار نظر نفرمایید

5- هیچ گهی نیستی = هنوز به کسب تجربه نیاز دارید

6- چه گهی هستی = ببخشید شما؟

7- هر گوهی میخوری بخور = هر طور مایلید تصمیم بگیر


خوشحالم که مادره هاچ زنبور عسل پیدا شد

عكس


بیخییییااااااااال بابا ..فقط بخند!!

 
یک داستان کاملا واقعی که در چین اتفاق افتاد!!
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
 
 ۰
 
 
 
 


わまぁら花やなたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは
 
 やわマヤなた 名棚や探したい早見たかあやバカにかわ鼻高なわ谷中
 
 
はさなたかなあかさやなだや羅なやまなたあかさなや帆な肉違耶なだや
 
なやまなたあかさなや帆なやまなたあかさなや帆なやまなたあかさなや帆
 
羅やわマヤなた 名棚なやまなたあかさなや帆なやまなたあかさなや帆
 
下目指し差が愛するなたさるや探したい以下目指し差が愛するなたさる
 
なだ羅山な滝さやかあなやマヌらはや探したい以下目指し差が愛するなたさる
 
や探したい以下目指し差が愛するなたさるや探したい以下目指し差が愛するな
 
以下目指し差が愛するなたさるや探したい以下目指し差が愛するなたさる
 
花やなたまやかあさらやわはさたなはやなたきたなよいさは早見たかあやバカに
 
 
たかなあかさやなやまなたあかさ なやや探したい以下目指し差が愛するなたさる
 
 


واقعا ناراحت کننده بود!!!
 
 من که اعصابم به هم ریخت !!!!!

به خصوص اونجاش که میگه:

 

 

 



まなたあかさ なや帆や探したい以下目指し差が愛するなたさる
 
な肉違耶なだや羅やわマヤなた や探したい以下目指し差が愛するなたさる
 
名棚や探したい以下や探したい以下目指し差が愛するなたさる
 
対する 目指し回友人や探したい以下目指し差が愛するなたさる
 
目指し差が愛する なたや探したい以下目指し差が愛するなたさる
 
さるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉

واقعا داغون شدم  
 

شورتم کو؟؟؟؟؟؟
 
 558171_312328025530854_1492529137_n.jpg
 
 
 

اگر چكیده تبلیغات ماهواره را ملاك قرار بدهیم، مردم ایران كچل‌هاي دماغ گنده چاقی
 
هستند كه ناتوانی جنسی دارند و می‌خواهند یك هفته‌اي ویزاي كانادا بگیرند اما قبل
 
از آن مى بایست اعتیاد خود را ترك كنند

 
لره روزه می گیره، ۵ دقیقه به اذان روزشو میشکنه
 
می گن چرا اینکارو کردی؟ می گه خواستم به خدا ثابت کنم
 
که می تونم اما نمی گیرم !
 

 
امروز تو صف نون بودم...دیالوگ هایی که رد و بدل میشد :

جوان : مادر ِ این وزیر ِ چیزو باید گرفت *****ــیـد !!!

میانسال : یه زمانی این نون دکور ِ سفره بود....ولی الان با
 
این وضع مرغ و گوشت فقط میشه نون خورد و بس !!!!
 
یه زنه به اون یکی : دیروز تو صف مرغ 4 نفر مردن !!!
 
اون یکی : چــــــی ؟؟؟ واقعــا ؟؟؟ سگ به روحشون !!!

مو سفید : زمان اون خدا بیامرز اینقد خوب بود اصن یادم نمیاد
 
مرغ کیلو چند بود !!! ینی (بـــییییییییـــب) تو این مملکت !!!! (خیلی بی ادب بود )

واقعا مملکته داریم؟

 
دختره به دوست پسرش میگه: تو بعد از ازدواج هم منو اینقدر دوست خواهی داشت؟؟؟

پسره میگه: اگه شوهرت گیر نباشه چرا که نه
 

 
رفتم تو اتاقم به بهونه ی درس خوندن ، تو نت بودم و ول میچرخیدم تو وبلاگا ...

ده دقیقه که گذشت مامانم داد زد چیکار میکنی ؟!!

گفتم دارم درس میخونم ..

هیچی نگفت ، یه پنج دقیقه بعد دوباره گفت چیکار میکنی ؟!!

گفتم درس میخونم دیگــــــــه ..!!

گفت : پس حداقل بیا کتاباتو ببر بهتر متوجه بشی ..!!!

منو میگی


zaaaaaaang.jpg
 

یعنی این یارووو الان نونش تو روغنه هااا ..خوشبحالش

524448_340140399401622_1102111075_n.jpg

moaleeeeeeeeeeeeeee2m.jpg

 

باحاله

 

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود،باتعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه
 
چیز جمع و جور شده.یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر».بابدترین
 
پیش داوری های ذهنی پاکت روباز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند:

پدر عزیزم،

با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دخترجدیدم فرار کنم، چون
 
می خواستم جلوی یک ر...ویارویی با مادر و تو رو بگیرم.من احساسات واقعی... رو با
 
نازنین پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما میدونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت،
 
 به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ،لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش
 
 
از من خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون .حامله است.
 
 
 

نازنین به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک تریلی توی جنگل داره و
 
 کُلی هیزم برای تمام زمستون. ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه.
 
نازنین چشمان من رو به روی حقیقت بازکرد که ماریجوانا واقعاً به کسی صدمه نمی زنه.
 
 ما اون رو برای خودمون میکاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه
 
هستن،   برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم.
 
  
در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و نازنین
 
بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 21 سالمه، و می دونم چطور از خودم
 
مراقبت کنم. یک روز،مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های
 
 
زیادت روببینی.
 
با عشق، پسرت،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پاورقی:

پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه علی.فقط می خواستم بهت
 
یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه.
 
دوسِت دارم!
 
هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن!
 

شوهر چند ماه بود که در بيمارستان بسترى بود. بيشتر وقت‌ها در کما بود و گاهى چشمانش
 
را باز مى‌کرد و کمى هوشيار مى‌شد.
 
امّا در تمام اين مدّت، زن هر روز در کنار بسترش بود. يک روز که او دوباره هوشياريش
 
 را به دست آورد از زن خواست که نزديک‌تر بيايد. زن صندليش را به تخت چسباند
 
 و گوشش را نزديک دهان شوهرش برد تا صداى او را بشنود.
 
 شوهر که صدايش بسيار ضعيف بود در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود به آهستگى .
 
..گفت:

«تو در تمام لحظات بد زندگى در کنارم بوده‌اى. وقتى که از کارم اخراج شدم تو کنار من
 
نشسته بودى.
 
 وقتى که کسب و کارم را از دست دادم تو در کنارم بودى. وقتى خانه‌مان را از دست داديم،
 
باز هم تو پيشم بودى. الان هم که سلامتيم به خطر افتاده باز تو هميشه در کنارم هستى.
 
 و مى‌دونى چى مي‌خوام
 
بگم؟»
 

زن در حالى که لبخندى بر لب داشت گفت: «چى مى‌خواى بگى عزيزم؟»

شوهر گفت: «فکر مى‌کنم وجود تو براى من بدشانسى مياره!»
 

اصفهانیه تصادف کرده بوده نشسته بوده وسط خیابون میزده تو سرش که ماشینم!
 
ماشینم داغون شد! خاک تو سرم شد.
 
افسره میره بهش میگه بدبخت انقدر حرص ماشینتُ زدی که نفهمیدی دست چپت از
 
 مچ قطع شده! اصفانیه یه نیگاه میکنه به دستش و میگه:یا حضرت عباس ..ساعتم !!

عوارض جانبی بعد از یك شكست عشقی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
... .
.
.
.
.
در آوردن گوشی از حالت سایلنت!

نبردن گوشی به دستشویی و حمام!

از رمز درآوردن اینباکس گوشی!
 
پاک کردن آثار جرم!!! ....

خواب راحت...

زندگی راحت...

آرامش همراه با گریه!!

تموم نشدن شارژ ایرانسل بعد 6 ساعت....
 

تو مترو خانومه به لره سلام میده

لره : ببخشید بجا نیا وردم
 
زنه : فکر میکنم شما پدر یکی از بچه های من هستید

لره با خجالت میگه : شما همونی هستی که با دوستم دوتایی .. دیمت ؟

زنه سرخ میشه میگه : بی شعور من دبیر ریاضی دخترتم

 
 
پطروس کی بود ؟
 

به به چه کیک تولدی

 کی میخواد کیک بخوره ؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

خارجیای بدبخت

خیلی دوست دارم بدونم این خارجیا چی مطالبی میزارن تو وبلاگشون بدبختا!!

تو مملکتشون نه دکتر شریعتی دارن

نه جنتی دارن

نه کوروش کبیر دارن

نه اختلاس دارن

نه دریاچه ارومیه دارن خشک بشه

نه انقلاب کردن دهنشون سرویس بشه

نه سهمیه بنزین دارن

نه گلشیفته دارن لخت بشه

نه اصغر فرهادی دارن که بهشون حال بده

نه شاهین نجفی دارن که...

نه خلیج همیشگی‌ فارس دارن هی‌ دودور دودور کنن

نه بندر همیشه عباس

نه ترک و لٔر و رشتی ، سرش هی‌ گوشزد کنن

نه ارتحالی ، نه ولادتی

نه فرنودی ، نه شوشولی،

نه گشت ارشادی

خلاصه خیلی‌ بیچارن ! دلم سوخت واسشون


اسم فامیل تو بچگی !!!
اسم: غلام
فامیل: غلامی
غذا: غلام پلو
میوه: غلام سبز
شغل: غلام فروش
شهر: غلام رود
کشور: غلامستان
گل: غلام بو
شی: غلام پلاستیکی
... ماشین: همونی که غلام سوار میشه اسمشو نمیدونم
یه جور مینوشتیم انگار گفتن اولش با غلام شروع شه
بعد تازه بهمونم میگفتن مثلا غلام پلاستیکی وجود نداره
در دفاع از ورژن پلاستیکی غلام چنان جنگ خونینی به راه می افتاد
که تو 8 سال جنگ تحمیلی به راه نیافتاد ... (یادش بخیر )

تا حالا دقت کردید..

تا حالا دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تموم میشه تازه جواب های بهتری به ذهنتون میرسه؟!

 

دقت کردین آخر برنامه ها مجری میگه فردا همین موقع میبینمتون؟ آخه یکی نیست بگه

گوساله فردا همین موقع که بازم وقت خداحافظیه و آخر برنامه میرسیم!

 

دقت کردین هر چی دخی خوشکل موشکله با یه پسر در و داغون میپره و بالعکس

خربزه ی خوبو شغال میخوره دیگه

 

دقت کردین توی اون شرایط قرار گرفتن چه حالی داره؟

 

دقت کردین سریال های تخمی و خرافاتی ماه رمضون جون یه بچه 12 ساله رو گرفت


 
 
می‌خواهم روح شوم و ببینم بابا و مامان راجع به من چه می‌گویند.» این آخرین جمله‌ای بود
 
که محمد مهدی قبل از شروع بازی مرگبارش به زبان آورد. تصمیم گرفت همانند سریال مورد
 
علاقه‌اش تبدیل به یک روح شود و به مکان‌های مورد علاقه‌اش سر بزند، غافل از اینکه بازی
 
او سرنوشت شومی به دنبال خواهد داشت. درست زمانی که خیلی از ما مشغول مسافرت و
 
استراحت  در تعطیلات عید فطر بودیم، اعضای خانواده «کوهی» پله‌های بیمارستان سوم شعبان
 
را دوتا یکی می‌کردند به امید اینکه شاید از زبان پزشکی بشنوند: «پسرتان به زندگی برگشته است.»  
 
اما 7 روز
 
 گذشت و محمدمهدی نه‌تنها به هوش نیامد که بنا بر نظر قطعی پزشکان، دچار مرگ مغزی شد.

استرس واقعی

در کلاس درس استاد دانشگاه خطاب به یکی از دانشجویان میگه انواع استرس رو توضیح بده
 
و استرس واقعی کدومه؟
دانشجو میگه دختر زیبائی رو کنار خیابان سوار میکنی. اما دختره کمی بعد توی ماشینت
 
غش می کنه. مجبور می شی اونو به بیمارستان برسونی. در این لحظه دچاراسترس آنهم
 
از نوع ساده‌ میشی!
در بیمارستان به شما می گن که این خانم حامله هست و به تو تبریک میگن که بزودی پدر
 
میشی. تو میگی اشتباه شده من پدر این بچه نیست...م ولی دختر با ناله ای میگه چرا
 
هستی. در اینجا مقدار استرس شما بیشتر میشه. آن هم از نوع هیجانی!
در خواست آزمایش دی.ان.ای می کنی. آزمایش انجام میشه و دکتر به شما میگه : دوست
 
عزیز شما کاملا بیگناهی ، شما قدرت باروری ندارید و این مشکل شما کاملا قدیمی و بهتر
 
بگویم مادرزادیه. خیال تو راحت میشه و سوار ماشینت میشی و میری. توی راه به سمت خونه
 
ناگهان به یاد ۳ تا بچه ت میفتی …؟ و اینجاست که استرس واقعی شروع میشه!

دقت کردین شبای امتحان خیره شدن به ناخون کوچیکهء پا و تأمل در کج آفریده شدنش چه قدر
 
 جذاب و سرگرم کنندس؟

تیکه استاد

 استاد داشتیم هر سری میومد سر کلاس به

دخترا تیکه مینداخت . یه بار دخترا تصمیم گرفتن با اولین

تیکه ای که استاد انداخت، از کلاس برن بیرون . قضیه به گوش

استاد میرسه جلسه بعد یکم دیر میاد سر کلاس میگه :

از انقلاب داشتم میومدم دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده.

رفتم جلو پرسیدم: گفتن با کارت دانشجویی شوهر میدن!

دخترا پا میشن برن بیرون،استاده میگه کجا میرید وقتش

تموم شد تا ساعت 10 بود.


این دیگه خیال خودشو راحت کرده کلا

 

 


 

تفسیر روانشناختی کله پاچه

بگو وقتی میری کله پزی چی میخوری تا تفسیر روانشناختیشو بگم:

آب گوشت ساده: آدم خسیسی هستی… خب یه هزار تومن بیشتر بده با مغزشو بخور!

آب گوشت با مغز: معلومه که آدم با سلیقه ای هستی… جون منم آب گوشت با مغز
 
رو خیلی دوست دارم.

چشم: آدمی هستی منطقی، با دوستان خیلی زیاد… الکی گفتم بابا خب چشم
 
دوست داری اینکه تفسیر نداره!

مغز: مغز خالی؟ بابا بی خیال… مطمئنی؟ خیلی چربه ها… واسه سلامتی خودت می گم.
 
چی؟ به من ربطی نداره؟ اصلاً حالا که اینجوریه تفسیر نمی کنم.

پاچه: اینکه دیگه نیازی به گفتن من نداره… آدم پاچه خواری هستی!

زبون: آدم سحرخیزی هستی… چون زبون همیشه زود تموم میشه!

بناگوش: خوب بناگوش رو همه دوست دارن… انتظار تفسیر هم داری؟

گوشت صورت: آدم بلانسبت خنگی هستی… آخه عزیز من گوشت صورت همون بناگوشه!

سنگک خالی: یا دانشجوی خوابگاهی هستی، یا سرباز! چون انگار غذای درست
 
حسابی گیرت نمیاد…!

همه موارد فوق: آدم خیلی پولداری هستی… کوفتت شه!

هیچکدام: خیلی علافی که می ری طباخی فقط در و دیوار رو نگاه می کنی!

کی اینا رو میشناسه ؟

کی اینا رو میشناسه ؟

 

 

"یدونه دیگه هم دارم ولی میترسم وبلاگمو فیلتر کنن واسه همین نمیزارم"